خواهر گلم خواهر گلم ، تا این لحظه: 26 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره
اورانوساورانوس، تا این لحظه: 30 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
سیاره منسیاره من، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
للیللی، تا این لحظه: 25 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

🌠سیاره

بدون عنوان

از خواهرمم باید بگم که الان داره کتاب غار ارواح نوشته آر.آل.استاين رو می خونه ،ازش میپرسن ترسناکه میگه نه بر خلاف اسمش ،کنجکاویم زودتر بخونمش 
12 شهريور 1394

بدون عنوان

از الان لحظه شماری میکنم واسه 11مهر و شروع کلاس.الان دقیقا همین الان نوه های همسایمونه دارن توی حياتشون بازی میکنن و خنده هایی میکنن که آدم ميخندونه و واقعا عجیب میخندن. یادش بخیر کودکی و خنده های عجيبش ...(〒︿〒)
12 شهريور 1394

بدون عنوان

امروز روز پر کاری بود توی ساخت و ساز خونمون،آخه هم برقکار هم بنا هم نصاب خود و اجاق گاز هم کابینت ساز حضور به هم رسونده بودن تا شاید زودتر کار بنایی ما تموم شه و بتونیم خونه رو تمیز کنیم واسه روضه اما...نشد که بشه و قراره شنبه هم بیان و یکشنبه هم که نصاب کاغذ دیواری قراره تشریف بیاره ...
12 شهريور 1394

بدون عنوان

امروز صبح در حالیکه یک فندق نیمه باز شده رو با چاقو باز میکردم ،چاقو دستم برید طوری هم بريد که گوشت دستم مشخصه...  
12 شهريور 1394

بدون عنوان

من بعد از خوندن نماز مغرب و عشا ،بالاخره امروز ساز عزييييييزم برداشتم تا تمرین کنم آنقدر تمرین کردم که گلوم خشک شد حسابی ...ولی واقعا حال داد دلم براش تنگ شده بود •﹏•
12 شهريور 1394

بدون عنوان

شاید فکر کنید که ما چقدر حساسيم ولی من و خواهرم اصلا این چیزا واسمون ملاک نبود تا اینکه اقوام با رفتاراشون خیلی چیزا رو توی  ذهن ما دوتا عوض کردن که بماند ... خلاصه بعد از این همه درد دلی که نوشتم و توی ملوک مونده بود از این بگم که ... بعد از انتخاب کاغذ دیواری با نظر مااااا،بابام ما رو جلوی حرم مطهر پیاده کرد و رفت سر کارش و ما با مامانم رفتیم واسه خرید کتاب ،رفتیم ظريح آفتاب و پنج تا کتاب کاملا متفاوت خریدیم و بعلاوه دو عدد دی وی دی قرآن کریم...و برگشتیم خونه 
12 شهريور 1394

بدون عنوان

علت شاخ در آوردن ما:این موضوع همیشه برای من سواله که آدما چطور به خودشون اجازه میدن در مسائل خصوصی دیگران دخالت کنند؟عموی من در واقع توی این پروسه ساخت و ساز خونه ما نقش یک پیمانکار که نمیشه گفت ،یک کار راه انداز داشت ،چطور به خودش اجازه داده که واسه اتاق من و خواهرم کاغذ دیواری به رنگ دلخواه خودش و با طرح پیشنهادی خودش تحمیل کنه؟من که نمیفهمم چقدر واسه یک مرد 37شايدم8ساله مهمه که یه اتاق چه رنگی باشه .تازه بماند که واسه کل قسمت های خونه نظرشون داده بودن!که اگر من و خواهرمم با مامان و بابام نميرفتيم دیگه واقعا تحمل این خونه سخت بود با طرح های پیشنهادی آقای مثلا عمو....
12 شهريور 1394

بدون عنوان

یادم رفت بگم قبل از انتخاب کاغذ دیواری قرار بود بريم واسه کابينتامون دستگیره انتخاب کنیم ،رفتیم و بعد از خرید دستگیره ساعت پنج رفتیم واسه انتخاب کاغذ دیواری ،زیاد کار مشکلی نبود ،با راهنمایی فروشنده از بین چند تا طرح و با مشورت ما دو تا خیلی زود واسه پذیرایی و آشپزخونه پسند شد ولييييييي...اتاق ما موند که هر چقدر از کاتالوگ هاش آورد ما گفتیم نه !آخه من و خواهرم در نظر داشتیم تو طیف آبی انتخاب کنیم که متاسفانه اصلا رنگ آبی در کار نبوووود .بعد از مشاهدات فراوان بالاخره از یک طرح که گل ارکیده با طیف هایی از آبی که به بنفش میرسد خوشمون اومد که باز فروشنده گفت این طرح اتاقتون رو کوچیک میکنه ،ما گفتیم آخه ما که نمی خوایم کل دیوارها رو طرح دار بزنیم...
12 شهريور 1394

بدون عنوان

الان که دارم می نویسم ،آهنگ های جادویی آلبوم lovers s romance گوش میدم ،به دوستاي خواننده این مطلب هم پيشنهادش میکنم واقعا آرامش بخشه ...... امروز قراره ساعت 4و نیم بريم واسه خرید کاغذ دیواری و دستگیره کابینت ،آخ که چ قد سخته انتخاب کاغذ دیواری باید هم به رنگ فرشا هم به رنگ مبلا هم به رنگ کابينتا هم به رنگ ...بیاد(⊙_⊙) خدا کنه زودتر انتخاب کنیم و گیج نشیم ... ان شاءالله زودتر خونمون تموم شه و تمیز کاری رو شروع کنیم ،آخه دقیقا26شهريور روضه امام جواد داریم طبق روال هرسال ....
11 شهريور 1394

بدون عنوان

دیروز بعدازظهر بعد از خوردن هندوانه گلوم درد گرفت و حالم بد شد ،فهمیدم که سرما خوردم(´・_・`) امروز اصلا حالم خوب نیست،اتفاقا خواهرمم سرما خورده ،فهمیدم دلیلش همون استرساي زیادی بود که داشتیم و هیچ فایده ای هم نداشت ،خدا کنه زودتر خوب شیم ّ...  
10 شهريور 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به 🌠سیاره می باشد